دانلود رایگان فیلم ضد ایرانی Under the Shadow 2016
به همراه نقد و برسی
ژانر: ترسناک
کارگردان: Babak Anvari
ستارگان: Narges Rashidi, Avin Manshadi, Bobby Naderi
محصول کشور: انگلستان، قطر، اردن
سال انتشار: 2016
مدت زمان: 83 دقیقه
خلاصه داستان: وقایع فیلم در دهه 1980 در شهر تهران جریان دارد. فیلم ماجرای مادر جوانی به نام شیده ( نرگس رشیدی) و دختر خردسال او درسا (آوین منشادی) می باشد که در غیاب پدر خانواده که پزشک جبهه جنگ است، خانهشان مورد تسخیر یک نیروی شیطانی قرار میگیرد و آنها را وحشت زده میکند…
با سلام خدمت دوستان عزیز قبل از دانلود میخواهیم این فیلم اصطلاحا ترسناک را مورد نقد و برسی قرار بدیم.
البته لینک دانلود فیلم در آخر پست گذاشته شده
-
چند وقت پیش اثری از یک ایرانیتبار ساکن بریتانیا با نام بابک انوری جزو ده فیلمی قرار گرفت که در بخش میدنایت جشنواره فیلم ساندنس به نمایش درآمدند.
جشنوارههای غربی میتوانند یک بخش را رسماً و علناً به فیلمهای ضد ایرانی اختصاص بدهند تا هم خیال خودشان راحت شود هم خیال بقیه! چند وقت پیش بود که اثری از یک ایرانیتبار ساکن بریتانیا با نام بابک انوری جزو ده فیلمی قرار گرفت که در بخش میدنایت جشنواره فیلم ساندنس به نمایش درآمدند. این فیلم ماجرایی را روایت میکرد که در تهران 1980 اتفاق افتاده بود و بازیگرانش به زبان فارسی صحبت میکردند.
«زیر سایه» یک اثر در ژانر وحشت بود، اما به موضوعات جنگ ایران و عراق، وضعیت دانشگاهها در اوایل پیروزی انقلاب، برخورد ماموران انتظامی با مردم شهر، مسائل زنان و... هم میپرداخت و پرواضح است که قرار گرفتن عبارت (وحشت) در کنار عباراتی از قبیل (جنگ ایران و عراق)، (دوران ابتدایی انقلاب اسلامی) و ... قرار است چه مضمونی ایجاد کند.
در ایام برگزاری همان جشنواره آمریکایی بود که گفته شد، قرار است این فیلم در ماه مارس میلادی اکران شود؛ یعنی بازهای زمانی بین یازدهم اسفند تا دوازدهم فروردین ماه و مصادف با ایام نوروز. نوروز در هیچ کدام از کشورهای غربی تعطیل نیست اما ایرانیهای ساکن آن مناطق این ایام را به شادی و جشنهای دورهمی برگزار میکنند و آیینهایی از این دست، قسمتی از ایرانی ماندن آنها و حس تعلق به موطن اصلیشان است.
«زیر سایه» فیلمی است که باورهای ملی، مذهبی و سیاسی مردم ایران را یکسره ویران میکند و نمایش آن در ایام نوروز قطعاً بیسبب نبوده است. به هر حال ماه مارس هم گذشت و فیلم انوری آنچنان توفیق خاصی در اکران پیدا نکرد. حالا در جشنواره (فانتزی) آلمان که مربوط به فیلمهای تخیلی است، «زیرسایه» مجدداً نمایش داده میشود و به این ترتیب فرصت دوبارهای برای تبلیغات رسانهای و جلب توجهات نسبت به آن به وجود خواهد آمد.
«زیر سایه» داستان زنی به نام شیده است که دانشجوی رشته پزشکی بوده اما بنا به اتهاماتی مبهم توسط متصدیان انقلابی دانشگاه، از ادامه تحصیل باز میماند. همسر شیده هم یک پزشک عمومی است و چند وقت بعد که او به جبهه اعزام شد، موشکی بدون عمل کردن به محل زندگی این خانواده اصابت میکند و ارواح خبیثه را همراه با خود به ساختمان محل زندگی شیده و دخترش دُرسا میآورد. تمام ساکنان دیگر ساختمان، محل را ترک میکنند اما شیده که اعتقادی به مسائل ماورایی ندارد، همراه با دخترش باقی میماند.
به نظر میرسد، ژانر فیلم از یک جایی به بعد ناگهان از درام اجتماعی – تاریخی به سمت وحشت گردش کرده. در حالی که این یک گردش ناگهانی به سمت نمادگرایی است نه فانتزی ترسناک.
شیده در اواخر ماجرا بالاخره تسلیم این باور میشود که اجنه، همراه با هوای موشک وارد فضای منزلشان شدهاند و قصد تسخیر جسم دُرسا را دارند؛ اما وقتی میخواهد از منزل بیرون برود، چادرش سوار باد میشود و ماموران سپاه به همین دلیل، یعنی نداشتن حجاب، از خروج او ممانعت میکنند. موشک فرود آمده بر این خانه، نماد دین اسلام است که به زندگی ایرانیان ورود کرده. البته انوری در فیلمش فرهنگ عربی را با دیانت اسلام به طور کامل و صد درصد یکی گرفته و نظام نو پای اسلامی در ایران را مانع خروج مردم از محوطه این باورهای تسخیر کننده قلمداد میکند.
موسیقی فیلم، نوایی شبیه به آژیر خطر دارد و چون ماجرای قصه با زمان جنگ تحمیلی همزمان است، بارها صدای آژیر خطر و موسیقی فیلم به همدیگر مورف میشوند. موشک همان بادی است که اجنه سوار بر آن از جایی به جای دیگر میروند و گاهی اوقات در جسم یک انسان ورود میکنند. از همین روست که گاهی درباره بعضی افراد گفته میشود (طرف هوایی شده) این یک باور عربی است و انوری قصد داشته بگوید که باورهای عربی کالبد مردم ما را تسخیر کردهاند؛ آن هم از طریق جنگ، موشک، شمشیر و...
سازِ وحشت فیلم هم با آژیر خطر جنگی همنوا کوک میشود و همین موضوع منویات فیلمساز را بیشتر توضیح میدهد. البته این توضیح در هیچ جای فیلم وجود ندارد که ایرانی بودن خالص و تصفیه شده از فرهنگ اسلامی، دقیقاً چه جور چیزی است و یا لااقل مورد مطلوب سازنده اثر و آن چیزی که او قصد تبلیغش را دارد، چیست؟ در ضمن تحمیلی بودن جنگ هشت ساله از طرف دولت عراق بر ملت ایران هم اصلاً در این فیلم مدنظر قرار نمیگیرد و حتی همسر شیده اجباراً به جبهه اعزام شده نه داوطلبانه، در حالی که سرسختترین دشمنان ایران هم میدانند کار فتح آن جنگ به دست ایرانیان توسط رزمندگان داوطلب و مردمانی که در پشت جبههها از ایشان حمایت میکردند انجام شد. به طور کل در این فیلم هیچ جنبه مثبتی به (ایران مسلمان) نسبت داده نشده. انقلاب اسلامی یکسره تباه و سیاه و بد است و حتی آن را حرکتی غیر ایرانی معرفی میکنند که عدهای بر مردم اغفال شده این سرزمین تحمیل کردهاند. دشمن در بیرون خانه حضوری فیزیکی و در داخل آن حضوری متافیزیکی دارد و این یعنی آنکه کسانی در کنارهی مرزهای خانه، موانع خروج اهالی آن از محوطه هستند و این یعنی مسخ شدگی فکری.
واژه شیده به لفظ شهیده کنایه میزند که در ادبیات آن سالهای ایران لفظی پرکاربرد بود. شیده یعنی خورشید و این به آیینهای میترائیسم و مقداری هم زردشتیگری برمیگردد.
«زیر سایه» فیلمی است که در میان دو ژانر سیاسی – تاریخی و وحشت بلاتکلیف مانده و نمادگرایی غلیظ آن با رئالیسم تاریخیاش سرستیزه برداشته است. چنین اثری به جز ستایشگران همیشگی آثار ضد ایرانی به هیچ تماشاگری لذت فیلمیک نمیبخشد.
نظر به آنچه گذشت، باید پرسید اگر جشنوارههای غربی نبودند، چه امکانی برای نمایش این نوع آثار وجود داشت؟ بابک انوری اولین فیلم بلند سینماییاش را بعد از کارگردانی چند موزیک ویدئو و تعدادی فیلم کوتاه ساخته است و احتمالاً حالا به فهرست کسانی اضافه میشود که بعد از ساخت یک اثر ضد ایرانی، از وادی فیلمسازی حذف شدند.
سیروس نورسته، کسی که «سنگسار ثریا» را کارگردانی کرده بود، اکنون کجاست و چه میکند؟ سازنده فیلم «بهای آزادی» چه سرنوشتی در سینما پیدا کرده؟ کارگردان اثر سیاه-سفید «دختری تنها در شب خانه میرود» که بانوی چادری ایرانی را به هیبت یک خونآشام درآورده بود، از آن روز تا به حال چه فیلمی ساخته؟ این پرسش را میشود در مورد سازنده بسیاری از فیلمهای ریز و درشت و اکثراً به لحاظ ساختاری بسیار ضعیف دیگری هم پرسید که بر ضد ایران و مردم آن ساخته شدهاند.
کاش کسانی که وارد وادی ساخت چنین آثاری میشوند، لااقل لحظهای در سرنوشت افراد قبلی هم درنگ کنند؛ چه اینکه به قول ما ایرانیها این کار برکت ندارد.
- حجم:650 مگابایت
جشنوارههای غربی میتوانند یک بخش را رسماً و علناً به فیلمهای ضد ایرانی اختصاص بدهند تا هم خیال خودشان راحت شود هم خیال بقیه! چند وقت پیش بود که اثری از یک ایرانیتبار ساکن بریتانیا با نام بابک انوری جزو ده فیلمی قرار گرفت که در بخش میدنایت جشنواره فیلم ساندنس به نمایش درآمدند. این فیلم ماجرایی را روایت میکرد که در تهران 1980 اتفاق افتاده بود و بازیگرانش به زبان فارسی صحبت میکردند.
«زیر سایه» یک اثر در ژانر وحشت بود، اما به موضوعات جنگ ایران و عراق، وضعیت دانشگاهها در اوایل پیروزی انقلاب، برخورد ماموران انتظامی با مردم شهر، مسائل زنان و... هم میپرداخت و پرواضح است که قرار گرفتن عبارت (وحشت) در کنار عباراتی از قبیل (جنگ ایران و عراق)، (دوران ابتدایی انقلاب اسلامی) و ... قرار است چه مضمونی ایجاد کند.
در ایام برگزاری همان جشنواره آمریکایی بود که گفته شد، قرار است این فیلم در ماه مارس میلادی اکران شود؛ یعنی بازهای زمانی بین یازدهم اسفند تا دوازدهم فروردین ماه و مصادف با ایام نوروز. نوروز در هیچ کدام از کشورهای غربی تعطیل نیست اما ایرانیهای ساکن آن مناطق این ایام را به شادی و جشنهای دورهمی برگزار میکنند و آیینهایی از این دست، قسمتی از ایرانی ماندن آنها و حس تعلق به موطن اصلیشان است.
«زیر سایه» فیلمی است که باورهای ملی، مذهبی و سیاسی مردم ایران را یکسره ویران میکند و نمایش آن در ایام نوروز قطعاً بیسبب نبوده است. به هر حال ماه مارس هم گذشت و فیلم انوری آنچنان توفیق خاصی در اکران پیدا نکرد. حالا در جشنواره (فانتزی) آلمان که مربوط به فیلمهای تخیلی است، «زیرسایه» مجدداً نمایش داده میشود و به این ترتیب فرصت دوبارهای برای تبلیغات رسانهای و جلب توجهات نسبت به آن به وجود خواهد آمد.
«زیر سایه» داستان زنی به نام شیده است که دانشجوی رشته پزشکی بوده اما بنا به اتهاماتی مبهم توسط متصدیان انقلابی دانشگاه، از ادامه تحصیل باز میماند. همسر شیده هم یک پزشک عمومی است و چند وقت بعد که او به جبهه اعزام شد، موشکی بدون عمل کردن به محل زندگی این خانواده اصابت میکند و ارواح خبیثه را همراه با خود به ساختمان محل زندگی شیده و دخترش دُرسا میآورد. تمام ساکنان دیگر ساختمان، محل را ترک میکنند اما شیده که اعتقادی به مسائل ماورایی ندارد، همراه با دخترش باقی میماند.
به نظر میرسد، ژانر فیلم از یک جایی به بعد ناگهان از درام اجتماعی – تاریخی به سمت وحشت گردش کرده. در حالی که این یک گردش ناگهانی به سمت نمادگرایی است نه فانتزی ترسناک.
شیده در اواخر ماجرا بالاخره تسلیم این باور میشود که اجنه، همراه با هوای موشک وارد فضای منزلشان شدهاند و قصد تسخیر جسم دُرسا را دارند؛ اما وقتی میخواهد از منزل بیرون برود، چادرش سوار باد میشود و ماموران سپاه به همین دلیل، یعنی نداشتن حجاب، از خروج او ممانعت میکنند. موشک فرود آمده بر این خانه، نماد دین اسلام است که به زندگی ایرانیان ورود کرده. البته انوری در فیلمش فرهنگ عربی را با دیانت اسلام به طور کامل و صد درصد یکی گرفته و نظام نو پای اسلامی در ایران را مانع خروج مردم از محوطه این باورهای تسخیر کننده قلمداد میکند.
موسیقی فیلم، نوایی شبیه به آژیر خطر دارد و چون ماجرای قصه با زمان جنگ تحمیلی همزمان است، بارها صدای آژیر خطر و موسیقی فیلم به همدیگر مورف میشوند. موشک همان بادی است که اجنه سوار بر آن از جایی به جای دیگر میروند و گاهی اوقات در جسم یک انسان ورود میکنند. از همین روست که گاهی درباره بعضی افراد گفته میشود (طرف هوایی شده) این یک باور عربی است و انوری قصد داشته بگوید که باورهای عربی کالبد مردم ما را تسخیر کردهاند؛ آن هم از طریق جنگ، موشک، شمشیر و...
سازِ وحشت فیلم هم با آژیر خطر جنگی همنوا کوک میشود و همین موضوع منویات فیلمساز را بیشتر توضیح میدهد. البته این توضیح در هیچ جای فیلم وجود ندارد که ایرانی بودن خالص و تصفیه شده از فرهنگ اسلامی، دقیقاً چه جور چیزی است و یا لااقل مورد مطلوب سازنده اثر و آن چیزی که او قصد تبلیغش را دارد، چیست؟ در ضمن تحمیلی بودن جنگ هشت ساله از طرف دولت عراق بر ملت ایران هم اصلاً در این فیلم مدنظر قرار نمیگیرد و حتی همسر شیده اجباراً به جبهه اعزام شده نه داوطلبانه، در حالی که سرسختترین دشمنان ایران هم میدانند کار فتح آن جنگ به دست ایرانیان توسط رزمندگان داوطلب و مردمانی که در پشت جبههها از ایشان حمایت میکردند انجام شد. به طور کل در این فیلم هیچ جنبه مثبتی به (ایران مسلمان) نسبت داده نشده. انقلاب اسلامی یکسره تباه و سیاه و بد است و حتی آن را حرکتی غیر ایرانی معرفی میکنند که عدهای بر مردم اغفال شده این سرزمین تحمیل کردهاند. دشمن در بیرون خانه حضوری فیزیکی و در داخل آن حضوری متافیزیکی دارد و این یعنی آنکه کسانی در کنارهی مرزهای خانه، موانع خروج اهالی آن از محوطه هستند و این یعنی مسخ شدگی فکری.
واژه شیده به لفظ شهیده کنایه میزند که در ادبیات آن سالهای ایران لفظی پرکاربرد بود. شیده یعنی خورشید و این به آیینهای میترائیسم و مقداری هم زردشتیگری برمیگردد.
«زیر سایه» فیلمی است که در میان دو ژانر سیاسی – تاریخی و وحشت بلاتکلیف مانده و نمادگرایی غلیظ آن با رئالیسم تاریخیاش سرستیزه برداشته است. چنین اثری به جز ستایشگران همیشگی آثار ضد ایرانی به هیچ تماشاگری لذت فیلمیک نمیبخشد.
نظر به آنچه گذشت، باید پرسید اگر جشنوارههای غربی نبودند، چه امکانی برای نمایش این نوع آثار وجود داشت؟ بابک انوری اولین فیلم بلند سینماییاش را بعد از کارگردانی چند موزیک ویدئو و تعدادی فیلم کوتاه ساخته است و احتمالاً حالا به فهرست کسانی اضافه میشود که بعد از ساخت یک اثر ضد ایرانی، از وادی فیلمسازی حذف شدند.
سیروس نورسته، کسی که «سنگسار ثریا» را کارگردانی کرده بود، اکنون کجاست و چه میکند؟ سازنده فیلم «بهای آزادی» چه سرنوشتی در سینما پیدا کرده؟ کارگردان اثر سیاه-سفید «دختری تنها در شب خانه میرود» که بانوی چادری ایرانی را به هیبت یک خونآشام درآورده بود، از آن روز تا به حال چه فیلمی ساخته؟ این پرسش را میشود در مورد سازنده بسیاری از فیلمهای ریز و درشت و اکثراً به لحاظ ساختاری بسیار ضعیف دیگری هم پرسید که بر ضد ایران و مردم آن ساخته شدهاند.
کاش کسانی که وارد وادی ساخت چنین آثاری میشوند، لااقل لحظهای در سرنوشت افراد قبلی هم درنگ کنند؛ چه اینکه به قول ما ایرانیها این کار برکت ندارد.