شاید در مورد عجیب ترین شهر های ایران مطالبی خوانده باشید اما در این پست قصد داریم روستاهای عجیب و غریب ایران را به شما معرفی کنیم.
برای دیدن مطلب بصورت کامل به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
روستاهای عجیب و غریب ایران !

به گزارش سیمره خبر ،

 

 

 

توضیحات : روستای صخره ای میمند شهربابک ، باستانی ترین سکونتگاه های بشر در ایران و جهان

 

 

میمند روستایی صخره‌ای و دستکند با چند هزار سال قدمت یادآور ایامی است که انسانها خدایان خود را در بلندای کوه‌ها جستجو می‌کردند و کوه نشانه استواری و توان و پایداری و اراده شناخته می‌شود.این بنای دستکند باستانی، بی‌گمان از نخستین سکونتگاه‌های بشری در ایران به شمار می‌رود.

 

هنوز کسی واقف نیست که این مجموعه به دست چه کسانی بوجود آمده و انگیزه این مردمان از احداث چنین بناهایی چه بوده، اما انگیزه مردمان آن زمان بسیار مورد اهمیت قرار دارد، چون در آن زمان و با آن وسایل ابتدایی، آفرینش چنین مجموعه با عظمتی با معماری بی‌نظیر فابل تحسین است.

میمند روستایی است از ۶ تا ۱۲ هزار سال قدمت. اشیایی که در آن یافت شده نشان از دوره ساسانی دارد و در گویش مردمانش هنوز واژه‌های پهلوی ساسانی شنیده می‌شود. آب و هوایش کوهستانی است؛ زمستان‌های سرد و تابستان‌های معتدل.

شغل اصلی مردم روستا دامداری است. آن‌ها در چهار ماه اول سال به دشت‌ می‌روند به دامداری. در چهار ماه بعد مشغول باغداری می‌شوند.

این روستا روز شنبه ۱۳ تیرماه ۹۴ مصادف با ۱۴ ژوییه ۲۰۱۵ با کسب بیشترین آرا به عنوان نوزدهمین اثر جهانی ایران در فهرست یونسکو به ثبت رسید.

 

 

 

 

 


 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات : روستای صراخیه ، تالاب بین المللی شادگان ، خوزستان

 

تالاب بین المللی شادگان به عنوان یک تالاب مهم بین المللی شناخته شده، علیرغم تنوع زیستی غنی و جاذبه های گردشگری فراوان، متاسفانه هنوز در کشور و حتی استان خوزستان ناشناخته مانده است. کوچه پس کوچه های روستای سراخیه در میان آب هستند و به همین دلیل، می گوییم اینجا ونیز ایران است.این تالاب یک سیستم زیست محیطی وسیع متشکل از تالاب های شیرین و شوراست. تالاب در پائین دست حوزه رودخانه جراحی بین شهرهای شادگان، آبادان و ماهشهر در استان خوزستان قرار داشته و در سمت پائین دست، به خلیج فارس می پیوندد. از ویژگیهای مهم و بی نظیر تالاب شادگان می توان به مقیاس بزرگ، طبیعی بودن، تنوع زیستگاهی و نقشی که در تامین معاش ساکنان محلی ایفا می کند، اشاره کرد. سه شهر بزرگ شادگان، آبادان و ماهشهر در حاشیه این تالاب و تعدادی روستا نیز در مجاورت آن قرار دارند، همچنین دو روستا در داخل این تالاب قرار گرفته اند. جمعیت شهر شادگان و روستاهای اطراف از نظر تاریخی برای تامین معاش وابسته به تالاب هستند.

 

 

 

 


 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: روستای سرآقا سید  ، استان چهار محال و بختیاری

 

 

این روستا از معدود روستاهایی است که مردم آن بخصوص زنان و دختران از پوشاک کامل محلی استفاده می کنند. هنوز زن و دختر این روستا عزم کوه و صحرا کرده و پشته های سنگین هیمه (هیزم) را بر دوش گرفته و به روستا می آورد. هنوز به جای کپسولهای گاز و چراغهای نفتی، چاله های آتش (اجاق) گرما بخش خانه‌ و تأمین کننده حرارت غذای خانواده اند.  هنوز فرهنگ شهرنشینی رسوخ چندانی به این روستا نکرده، اگر چه این تمدن با سرعت عجیب خود ره می پیماید و در اندک زمانی همه را ناگزیر به پذیرش خود خواهد نمود. پیرمردی ۷۴ ساله به نام سید شاه محمد دادور، در این روستا قرآن را با خط بسیار زیبای خود کتابت نموده است. این پیرمرد خطاطی را از اجداد خود آموخته و حتی تذهیب این قرآن را نیز خود ترسیم نموده است. جاده مواصلاتی این روستا با بارش اولین برف زمستانی قطع شده و مردمی که در این روستا ماندگار شده اند و به روستاهای اطراف فریدونشهر اصفهان یا خوزستان نرفته اند، حداقل ۶ماه از سال را در پشت برف زندگی می کنند.

 

این روستا با معماری زیبا و سنتی پلکانی یکی از روستاهای شگفت کشور است. خانه های این روستا از خشت و گل ساخته شده و فضایی ساده و صمیمی را بوجود آورده است. معماری این روستا به گونه‌ای است که حیاط هر خانه پشت بام خانه زیرین می باشد. منازل به صورت زنجیر به هم متصلند و پیوستگی خاصی بر آنها حاکم است.

 

 

 

 


 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات : روستای آب اسک ، لاریجان ، مازندران

 

یک روز در ماه اردیبهشت این زنان هستند که رئیس و فرمانروایند و همه امور روستا به رای آنها می‌چرخد.

هر سال جمعه یکی از روزهای اردیبهشت ماه رسم دیرینه "زن شاهی" یا "ورف چال" توسط اهالی روستای آب اسک قبل از شهرستان آمل برگزار می‌شود. معمولا این روز توسط بزرگان روستا انتخاب می‌شود. 

در این روز زنان روستا صبح زود، وقتی آفتاب هنوز طلوع نکرده زیر قابلمه غذای ناهار مردانشان را خاموش کرده و بار سفر یک روزه آنها را می‌بندند و اسپند دودکنان آنها را تا ورودی روستا بدرقه می‌کنند

در این روز هیچ مردی از پنج ساله تا ۵۰ ساله نباید در روستا بماند.

زنان هم که از رفتن همه مردها در روستا مطمئن شده اند برای پادشاهی یک روزه خود را آماده می‌کنند!

 

در خانه های روستا غوغایی است قرار است یک نفر از زنان ملکه شود دیگری وزیر، عروس و نگهبان و حاکم هم وجودش در روستا لازم است. اما سربازها از همه سرشان شلوغتر است باید مرتب اوضاع روستا را به ملکه گزارش دهند.

به دستور ملکه هیچ گردشگری به هیچ وجه نباید در روستا و هنگام برگزاری این مراسم از دوربین فیلمبرداری یا عکاسی و یا موبایل استفاده کنند. .

 

خانواده های دیگری که اهالی به دیدن آنها می‌روند بیماری را در خانه نگهداری می‌کنند پس اولویت بعد عیادت از بیماران است. تبریک گفتن دخترهای نو عروس وظیفه عروس نمادین روستاست.

 

پادشاه روستا هم که از میان زنان سرشناس روستا انتخاب شده در این روز باید اختلافات و مشکلات زنان روستا را حل کند به همین دلیل اگر زنی از دیگری شکایت دارد باید در ملاء عام مطرح کند تا مسئله حل شود. این است روایت یک روز حکومت روستای آب اسک در دست زنان است.

 

اما از آن سو مردان روستا که صبح زود توسط خانواده بدرقه شدند یک روز را در کوههای اطراف سپری می‌کنند تا آنها هم بخش دیگری از این مراسم را با نام ورف چال را برگزار کنند. در این روز مردان روستا در دامنه کوه دماوند به محل ورف چال می‌رسند.

 

مردان روستا قطعات یخ زده برف را از کوهها جدا می‌کنند و هر کس به توانایی خود مقداری از قطعات آخرین برف زمستانی به جا مانده در طبیعت را در این چاله می‌ریزد و روی چاه را می‌پوشانند تا فصل تابستان که دامهای خود را برای چرا به این منطقه می‌آورند مقداری از این برف را آب کرده و برای آشامیدن استفاده کنند.

 

 

 

 


 

 

 

 

 

 

 

توضیحات : روستای ماخونیک ، بیرجند ، خراسان جنوبی
.

 

منطقه ماخونیک متشکل از ۱۲ آبادی است که روستای ماخونیک بزرگترین آنها محسوب می ‌شود. این روستا شامل ماخونیک، کفاز، چاپنسر، توتک، سفال‌بند، سولابست، لجونگ (سفلی و علیا)، کلاته بلوچ، دامدامه و میش نو، خارستو و جلارو است.

 

یکی از عمده نشانه‌ های فرهنگی روستای ماخونیک مسکن است که در نوع خود جالب و قابل توجه است چرا که بافت مسکونی روستا در دامنهٔ تپه و خانه‌ ها به طور فشرده‌ به‌ هم و در گودی زمین ساخته شده ‌اند، کف خانه حدود یک متر از سطح زمین پایین ‌تر است و دارای یک درب کوتاه از تنه درختان است باید برای رفتن به داخل خانه دولا شده و به زحمت خود را داخل خانه کرد واغلب یکی دو پله درگاهی را به کف خانه متصل می ‌کنند.

 

آداب و رسوم ساکنان روستا از نحوه قضاوت تا شیوه کشاورزی و از چگونگی تقسیم ارث تا بازی ها همگی از گذشته های دور جریان داشته و اغلب آنها دست نخورده باقی مانده است.

 

گفته می شود مردم ماخونیک تا ۵۰ سال پیش، چای نمی نوشیدند، شکار نمی کردند و اصلاً گوشت هم نمی خوردند و هنوز سیگار نمی کشند مردم ماخونیک این قبیل کارها را گناه می دانستند، ورود تلویزیون به این روستا به معنای ورود شیطان بود و اهالی تا چند سال پیش به تلویزیون می گفتند شیطان. آنها هرگز اجازه نمی دادند کودکان پای صفحه تلویزیون بنشینند و جادو شوند.

 

ماخونیک به سرزمین لی لی پوتی ها  ایران شهرت دارد چرا که در این روستا سبک زندگی مردمش، معماری خانه ها، آداب و رسوم و باورهای عجیب و غریب و انزوای چندصد ساله اش آن را به یکی از هفت روستای شگفت انگیز جهان مبدل کرده است.
مردمان این روستا دارای قد متوسط به بالا هستند و قد های زیر ۱۶۰ در این روستا کمتر دیده می شود.

اگر چه بیشتر اهالی این روستا دارای قد متوسط هستند ولی به نظر می رسد به دلیل اینکه درب خانه های اهالی این روستا بسیار کوتاه و باریک است در گذشته اینگونه تصور شده که مردم این روستا قد کوتاه هستند ولی این درصورتی است که افراد خیلی قلد بلند نیز در همین نوع خانه ها نیز زندگی می کنند.

 

 

 

 


 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات : روستای زرگر ، ۱۰۰ کیلومتری غرب تهران

 

 

هم ‌ایرانی‌اند هم اروپایی، هم فارسی می‌دانند هم ترکی؛ صورتشان هم شبیه آریایی‌هاست، هم شبیه گلادیاتورها و وایکینگ‌ها، قدشان بلند است و مهربانی‌شان همچون محبت مردم ایل به مهمان‌ها.کارشان دامداری و کشاورزی؛ به سبک همه روستاییان، مرغ و خروس و غاز هم نگه می‌دارند؛ بعضی زن‌ها که هنرمندتر از دیگرانند نیز خودشان نان می‌پزند و در مشک، دوغ و کره می‌گیرند و پنیر و ماست می‌بندند.

 

 

این مردم اما یک راز دارند، یک نکته مبهم تاریخی که مرموزشان می‌کند. مردم روستای «زرگر» زبان مادری‌شان «رومانو» است؛ به زبانشان زرگری هم می‌گویند، اما نه از آن زرگری‌هایی که بعد از هر حرف، «ز» می‌گذارند و زبانشان می‌شود «دزرزوز». داستان زبان رومانو بیشتر شبیه افسانه است. زرگری‌ها خودشان هم دقیقا نمی‌دانند متعلق به کجای جهان هستند و چه شد که به ایران آمدند و شدند رومانوی شیعه کشاورز ایرانی که به زبان ترکی هم مسلط است. قدیمی‌های روستا یادشان است که در زمان جوانی‌شان پیرمردی در زرگر بود که تمام حساب و کتاب‌هایش را به زبان روسی می‌نوشت، اما بعد از مرگ او نوشتن به زبان روسی ورافتاد؛ حالا این مردم همه‌شان به زبان رومانو حرف می‌زنند و به لاتین می‌نویسند.

 

بچه‌های تحصیلکرده زرگر چند سال پیش چند لغت به زبان رومانو در اینترنت منتشر کردند و از تمام مردم دنیا خواستند که اگر این لغات را می‌شناسند به ایران بیایند. چند ماه بعد سه مسافر از فرانسه و انگلیس به روستای زرگر آمدند و در حالی که شادی‌کنان، ساز و دهل می‌زدند از این‌که همزبان‌هایشان را در ایران پیدا کرده‌اند دست از پا نمی‌شناختند.رومانوهای اروپایی متعجب بودند از این‌که چرا رومانوهای ایران مثل ۱۸ هزار همزبان شناخته شده خود در اروپا، تشکیلات ندارند و در نشست سالانه آنها در ترکیه حضور ندارند و آواره و بی‌سروسامانند.

 

 

 

 

 


 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات : روستای چهاربرج ، اسفراین

 

محصول این روستا غلات، پنبه، زیره و انواع میوه‌است. شغل اهالی زراعت و دامداری است.شایعه آلوده بودن آب روستای چهاربرج بار اضافه ای را روی دوش اهالی آن گذاشته است؛ به همین خاطر اهالی سختی های زیادی را تحمل می کنند.درباره علت شیوع نابینایی بین اهالی روستا نظرهای متفاوتی وجود دارد.

 

بعضی از ساکنان چهاربرج ادعا می کنند عاملی که باعث نابینا شدن اهالی این روستا می شود، روی حیواناتی مثل گاو، گوسفند و سگ هم تأثیر گذاشته و باعث نابینا شدن آنها شده است.

محمد یکی از ساکنان چهاربرج درباره علت نابینایی تعدادی از اهالی روستایشان می گوید: «۳۴ سال است که در این روستا زندگی می کنم به نظر من آلودگی خاک و آب باعث این بیماری شده است. این مشکل نمی تواند به ازدواج های فامیلی ربط داشته باشد زیرا افرادی در روستا وجود دارند که هیچ نسبتی با یکدیگر ندارند اما فرزندانشان نابینا به دنیا آمده اند. علاوه بر این در روستای ما حیوانات هم نابینا متولد شده اند.

 

 

 

 

 


 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات : روستای شهرآباد ، ابرکوه

 

 

هر کسی که برای نخستین بار وارد روستای شهرآباد ابرکوه می‌شود از تعداد دوقلوهای ساکن در آن حیرت خواهد کرد. اکنون نیمی از دانش‌آموزان دبستان شهید «رحیم محمدزاده» در این روستا نیز دوقلو هستند و چنان به یکدیگر وابسته‌اند که اگر یکی از قل‌ها نباشد، قل دیگر در نبود همزداش بی‌تابی می‌کند.

شهرآباد که به روستای دوقلو‌ها معروف شده، حدود ۲۴۰ نفر جمعیت دارد که از این تعداد حدود ۴۰ نفر از آن‌ها دوقلو هستند. دوقلوهای این روستا که بیشتر دوقلوهای همسان هستند آنقدر به هم شبیه هستند که بیشتر مواقع آن‌ها را با هم اشتباه می‌گیریم.

در بسیاری از مواقع اگر آن‌ها به تنهایی دیده شوند با قل دیگرشان اشتباه گرفته می‌شود که این موضوع ماجراهای جالبی را رقم زده است.حدود ۵۰ درصد از ازدواجهای این منطقه از نوع فامیلی است و ممکن است یکی از دلایل افزایش دوقلوزایی باشد.همدلی و وابستگی این دوقلو‌ها بسیار بیشتر از دیگر خواهر، برادرهای روستا است. مدیر دبستان شهید رحیم محمدزاده گفت: این مدرسه دارای ۲۴ دانش آموز در مقاطع پیش دبستانی تا پنجم است که از این تعداد نیمی از آن‌ها دوقلو هستند.


و حالا مرموز ترین روستای ایران
عجیب ترین روستا ایران
 
روستای ایستا واقع در شهرستان طالقان شاید مرموزترین روستای ایران باشد، روستایی در خاک البرز که مردمانش در زمان توقف کرده اند.
به گزارش مهر، سکوت حکمفرماست و کسی کاری به کار کسی ندارد. در کوچه ها اثری از رد پای تکه آهنهایی که در شهر “خودرو” نامیده می شود نیست. مردمانی که چون تابلو نقاشی زندگی و آداب و رسوم گذشته را در عصر ارتباطات یدک می کشند.
نه تنها شبها پای تلویزیون نمی نشینند که به شب نشینی هم اعتقادی ندارند. عروسی و عزا ندارند و مراسمی چون جشن تولد، سالگرد ازدواج و… برای آنان معنا و مفهومی ندارد.
مهمان نواز هستند به شرطی که احدی از زنان قصد ورود به روستای آنان را نداشته باشد. همانطور که تا کنون کسی از دنیای بیرون زنان آنان را ندیده است. متمول هستند و از طریق فروش زمینهای پدریشان در تبریز روزگار می گذرانند.
شناسنامه ندارند و جزو آمار جمعیت ایران به حساب نمی آیند. هیچگونه خدمات دولتی را دریافت نمی کنند.
جایی که هرگونه امکانات دنیای جدید را نمی پذیرند
اینجا ایستا است؛ مرموزترین روستای ایران! جایی که هیچگونه امکانات دنیای جدید را نمی پذیرند و بدون آب لوله کشی، گاز، برق، درمانگاه، ماشین آلات، وسایل ارتباطی و … زندگی می کنند.
گروهی از پیروان میرزا صادق مجتهد تبریزی، فقیه مشهور دوره مشروطه که با الهام از آرای تجددستیز او چنین زندگی را در زمانه تسلط مدرنیته سامان داده‌اند.
میرزا صادق مجتهد تبریزی از فقهایی بود که در هر دو حیطه نظر و عمل، بسیار بر طرد مطلق اندیشه تجدد و دستاور‌هایش تاکید می‌کرد و تا پایان عمر بر عدم جواز استفاده از ابزار تکنولوژیک و امور جدید و مدرن فتوا می‌داد.
اهالی روستای ایستا واقع در شرق طالقان اوقات شرعی نماز را با شاخصه‌های خود استخراج کرده و آغاز و پایان ماه مبارک رمضان را نیز با رویت خویش تعیین می‌کنند، به رویای صادقانه معتقدند، آنان به شدت منتظر ظهور امام مهدی ‌(عج) هستند.
فرزندان آن بعد از رسیدن به سن تکلیف مختارند که با آنان زندگی کنند یا به شهر تبریز بازگردند، هیچگونه فعالیت‌ سیاسی و اجتماعی نداشته و باورهای خود را تبلیغ نمی‌کنند.
اهالی روستای ایستا از امکانات رفاهی جدید مانند آب لوله کشی، گاز، برق، تلفن، رادیو و تلویزیون و… استفاده نمی‌کنند.
کودکان آن روستا به سبک سنتی و مکتب خانه‌ای با فراگیری دروسی همانند واجبات و محرمات فقهی، خوشنویسی و اصول عقاید سواددار می‌شوند.
ساعت مچی و دیواری در محل زندگی “اهل توقف” وجود ندارد و سیمان و آهن در معماری خانه‌های آنان به کار نرفته است.
آنان به نحو اسرارآمیزی از مردم فاصله می‌گیرند و کمتر کسی را به خانه خود راه می‌دهند.
از هر نوع مظاهر مدرنیته و تکنولوژی دوری می‌کنند و با این عزلت گزینی و انتخاب زندگی رهبانی، هاله‌ای از شایعات و سخنان عجیب را در اطراف خود پراکنده‌اند.
اهالی بومی طالقان که به درستی نمی‌دانند اینان از کجا آمده‌اند و چه مرام و مسلکی دارند، گاه آنان را اسماعیلی مذهب و زمانی دراویش ترک دنیا گفته قلمداد می‌کنند که در انتظار ظهور امام مهدی (آخرین پیشوای شیعیان) هستند.